من فکر میکنم رمز زندگی تو یه بازی گروهی نهفته است،بازی که گاهی قوانین بیرحمانه ای هم داره.بازی که خیلی ها تحملش رو ندارن ازش میکشن بیرون و میرن دنبال بازی های انفرادی
بیش از اینکه بازی گروهی باشه یه جنگله که توش هر کسی یک گرگ بالقوه هست. گرگایی که به حد کافی سیر شدن کم خطرتر و اونایی که هنوز یا همیشه گشنه اند خیلی پر خطر ترند. هیچوقت زورت به گرگی که دندونش از دندون تو تیزتره نمیرسه. گاهی وقتها میتونی فقط غافلگیرش کنی. گرگهایی که دندونشون خیلی تیزه اینو میدونن و سعی میکنن بقیه رو متقاعد کنن که همه چیز توی این بازی اتفاق میفته. چرا؟ چون میدونن اگر کسی خارج بزنه به ضررشونه و اگر کسی داخل باشه میتونن راحت بهش زخم بزنن هر وقت خواستن. به نظر من آدم باهوش کسیه که توی اون گوشه ای از جنگل میچرخه و سرک میکشه که میدونه اونجا زورش به بقیه میچربه! یعنی سعی میکنه سهم خودشو از بازی پیدا کنه نه اینکه خودشو قاطی بازی دیگران کنه!
۳ نظر:
باید بلد باشی بازی خودت را تعریف کنی. وگرنه هرچقدر هم بازیت را خوب بلد باشی در بازی دیگران بازنده میشوی.
من فکر میکنم رمز زندگی تو یه بازی گروهی نهفته است،بازی که گاهی قوانین بیرحمانه ای هم داره.بازی که خیلی ها تحملش رو ندارن ازش میکشن بیرون و میرن دنبال بازی های انفرادی
بیش از اینکه بازی گروهی باشه یه جنگله که توش هر کسی یک گرگ بالقوه هست. گرگایی که به حد کافی سیر شدن کم خطرتر و اونایی که هنوز یا همیشه گشنه اند خیلی پر خطر ترند. هیچوقت زورت به گرگی که دندونش از دندون تو تیزتره نمیرسه. گاهی وقتها میتونی فقط غافلگیرش کنی. گرگهایی که دندونشون خیلی تیزه اینو میدونن و سعی میکنن بقیه رو متقاعد کنن که همه چیز توی این بازی اتفاق میفته. چرا؟ چون میدونن اگر کسی خارج بزنه به ضررشونه و اگر کسی داخل باشه میتونن راحت بهش زخم بزنن هر وقت خواستن. به نظر من آدم باهوش کسیه که توی اون گوشه ای از جنگل میچرخه و سرک میکشه که میدونه اونجا زورش به بقیه میچربه! یعنی سعی میکنه سهم خودشو از بازی پیدا کنه نه اینکه خودشو قاطی بازی دیگران کنه!
ارسال یک نظر