روزنگار 1389/7/6


آخرش

یه روز

گم میشیم !

میریم

پی کارمون...


۵ نظر:

مرجان گفت...

خيليييي جالب بود. خيلي

سمیه گفت...

علی رضااااااااااااااااا
ما الانش هم گمیم...
خدا به دادمون برسه گم تر شیم ؟!!!!

عليرضا گفت...

گم تر؟!

نمیشیم خیالت راحت :-»

چرا؟

الان گم هستیم

وقتی از گم شدن گم بشیم چی میشیم؟


:-)

سمیه گفت...

سلام
یاد جادوگر بورخس افتادم و یاد یه جمله معروف از حسین پناهی
میشناسیش که ؟
مرحوم حسین پناهی میگه :ما از اون روزی که از غار نشینی بیرون اومدیم یه چیزی رو تو غار جا گذاشتیم و تا حالا هم سرگردونیم و دنبال اون می گردیم(راسش یاد نمی اد گفته باشه چیه.حالا من خودم تفسیر به رای می کنم و میگم هر چیزی که هرکس عشقش بکشه؟!... ) دیدی علیرضا خان ما هممون گم شدیم .احتمالن اون یه چیز مهم بوده مثل هویت یا اگه بخواهیم خیلی عرفانیش کنیم یه جرقه از ملااعلی !!!که احتمالن ما رو وقتی چشم تو چشم شیطان می شدیم نجات می داد ...
اصلن برای چی اینقدر گیر می دی.
ای بابا خب گم شدیم دیگه !!!
اصلن من چرا دارم تفلسف میکنم !!
اصلن مگه ما گم شدیم؟!!!
اصلن .... اصلن ..
خب جمله فلسفی ننویس..
بیخیال
دستت در نکنه
خیلی جالب بود

عليرضا گفت...

آدم فراموشکار از هرجا که بیاد بیرون یه چیزیش رو جا میذاره

داستان جا گذاشتن و اینها هم از غار شروع شده و تا الان هم ادامه داره و این جور که بوش میاد بعد از این هم ادامه خواهد داشت تا وقتی که بر اثر همین فراموشی(حالا عمدا یا سهوا)خودمونم یه جایی جا بذاریم و خلاص...

راستی جمله من فلسفی بود مگه؟؟بابا مارو چه به این حرفا؟!!

این عبارت تفلسف هم از اون عبارات خیلی غنی بود ها کلی حال کردم باهاش ممنون که یه کلمه به دایره لغت دانی من اضافه کردین

;-)