زندگی هر کس حول محور حقیقتی بزرگ اما پنهان،ساده ولی تغییر ناپذیر پیش میره که هر چقدر هم در طول مدت زندگی از اون فاصله بگیریم و منحرف بشیم بالاخره یه روزی به سمتش برمیگردیم و با اون درمی آمیزیم.
خیلی از ما وجود حقیقت زندگیمون رو(که برای هر شخص ممکنه چیزی متفاوت از دیگری باشه) مدتهاست که فراموش کردیم و ازش فاصله گرفتیم ولی یقینا زمانی میرسه که وقت رویارویی ما با حقیقت زندگیمونه.
فراموش کردن و فاصله گرفتن از حقیقت زندگی صرفا به این معنا نیست که زندگی بد و ناراحت کننده ای در جریانه،نه!حتی ممکنه با فاصله گرفتن از این حقیقت زندگی خوشی هم داشته باشیم ولی نکته درست همینجاست،که دست آخر چاره ای جز مواجهه با حقیقت زندگی خودمون نداریم.
پس بهتره که اگر هنوز پی به حقیقت زندگیمون نبردیم،یا پی بردیم و مدام در حال انکار اون هستیم،هرچه زودتر اون رو پیدا کنیم و خیلی صادقانه با اون کنار بیاییم و هر روز هم اینکار رو تکرار کنیم.
خیلی از ما وجود حقیقت زندگیمون رو(که برای هر شخص ممکنه چیزی متفاوت از دیگری باشه) مدتهاست که فراموش کردیم و ازش فاصله گرفتیم ولی یقینا زمانی میرسه که وقت رویارویی ما با حقیقت زندگیمونه.
فراموش کردن و فاصله گرفتن از حقیقت زندگی صرفا به این معنا نیست که زندگی بد و ناراحت کننده ای در جریانه،نه!حتی ممکنه با فاصله گرفتن از این حقیقت زندگی خوشی هم داشته باشیم ولی نکته درست همینجاست،که دست آخر چاره ای جز مواجهه با حقیقت زندگی خودمون نداریم.
پس بهتره که اگر هنوز پی به حقیقت زندگیمون نبردیم،یا پی بردیم و مدام در حال انکار اون هستیم،هرچه زودتر اون رو پیدا کنیم و خیلی صادقانه با اون کنار بیاییم و هر روز هم اینکار رو تکرار کنیم.
بر نفطه روانیم کنون چون پرگار///در آخر کار سر بهم باز آریم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر