شعر وحشی



ما چون ز دری پای کشیدیم ، کشیدیم
امید ز هر کس که بریدیم ، بریدیم
دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند
از گوشه بامی که پریدیم ، پریدیم
رم دادن صید خود از آغاز غلط بود
حالا که رماندی و رمیدیم ، رمیدیم
کوی تو که باغ ارم و روضه خلد است
انگار که دیدیم ، ندیدیم ، ندیدیم
صد باغ بهار است و صلای گل و گلشن
گر میوه یک باغ نچیدیم ، نچیدیم
سر تا به قدم تیغ دعاییم و تو غافل
هان واقف دم باش رسیدیم ، رسیدیم
وحشی" سبب دوری و این قسم سخن ها"
آن نیست که ما هم نشنیدیم ، شنیدیم


پ.ن:

امروز یه رفیقی این شعر برام خوند خیلی زیبا و با آب و تاب

به قول یارو گفتنی: خدارو چه دیدی

۱ نظر:

shadi گفت...

salam in shere kheiliiiiiiiiiii khoshgel bood.merc