انجمن قد کوتو لگان














می خواهی آفتاب شوی با اشاره ها

درواکنی به روی تمام ستاره ها

می خواهی اززمین بروی تا به اوج ماه

همجون دعا که ازلب سبز مناره ها

می خواهی ازکویر به دریا سفرکنی

ازگو شه های حاشیه ها ازکناره ها

بی آن که هیج سربه سرهیج کس نهی

سر می رسند ازهمه سو هیچ کاره ها

مثل کسی که فاجعه ای را رقم زده است

پرمی کنند دوروبرت را سواره ها

هل می خوری درانجمن قد کوتو لگان

صف می کشند دوروبرت بدقواره ها

کم کم تمام جمجمه ات آرد می شود

دراشتهای منگنه ی آرواره ها

حالاکه رفته ای به افق های دوردست

پیوسته ای به خاطره ی سوگواره ها

بی واهمه به دست همان قد کوتو لگان

گل می کنی درآینه ی جشنباره ها

کاووس حسنلی

هیچ نظری موجود نیست: