روزنگار 1388/7/25



زمان: شنبه بیست و پنج مهرماه هشتادو هشت

مکان: اتاق بازیگر اصلی

سکانس: 23345564566

ت: بازیگر نقش اصلی داستان صورتش رو اصلاح کرده و دوش گرفته ، لباس هاش آماده کرده که بپوشه تا چند دقیقه دیگه ماشین میاد دم در و بوق میزنه و باید بره...

نور؟!

رفته!

صدا؟!

رفته!

دوربین؟!

خیلی وقته که روی بازیگر اصلی زومه!

پس حرکت...

۲ نظر:

شهرام بیطار گفت...

بعضی تکرار ها برای ادامه لازم هستن . مثل تکرار غروب و طلوع





با درود و سپاس فراوان : شهرام

قاصدک گفت...

چقدر زیبا نوشتی
گاهی فکر می کنم که بالاخره کی می خوام زندگی کنم
کی این بازی شروع میشه !
از شنبه ؟
از اول ماه ؟
از اول سال ؟!؟